انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-844410220200822The Foreign Policy Approach of Iran toward the Pro-independence Actions of Iraqi Kurdistanرویکرد سیاست خارجی ایران و ترکیه به مساله استقلال کردستان عراق732113621FAحسین پوراحمدی میبدیاستاد گروه مطالعات منطقه ای و جهانی، دانشگاه شهید بهشتی0000-0002-8210-529Xصابر قیاسیدانش آموخته کارشناسی ارشد روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20200902Iraq, since its political existence as a State from 1921 until today, has been concerned with the issue of Kurdish autonomy and its borders in the north of the country. The KRG was formed in 1991 with the declaration of a no-fly zone by the United Nations, but with the fall of Saddam in 2003 entered a new phase in which it was able to infiltrate Iraq and use the ten years of regional government experience to draft a constitution. Have active, The government has emerged as an active partisan in Iraq's political activities and programs since the 2005 elections, and has sought independence from Iraq since 2007, resuming disputes and tensions with the central government. <br />The efforts of the Kurdistan Region for independence from Iraq, in addition to affecting the national security and political stability of Iraq, can also affect the regional and internal security of neighboring countries, including Iran and Turkey. This caused Iran-Turkey relations to move towards a temporary coalition, especially after the referendum on the independence. The importance of the issue is such that the geographical proximity and the extent of political-economic and cultural interactions of neighbors, as well as their mutual vulnerability have made it possible to assess the security and insecurity in this region in an undeniable way. Accordingly, the present study will use a descriptive-analytical method to investigate the process of independence of the Iraqi Kurdistan region and the approach of Iran and Turkey to it.عراق از زمان موجودیت سیاسی خود به عنوان یک کشور از سال 1921 تا به امروز با مسئله خودمختاری کردها و حدود آن در شمال کشور درگیر بوده است. حکومت اقلیم کردستان در سال 1991 با اعلام منطقه ممنوعه پروازی توسط سازمان ملل شکل گرفت، اما با سقوط صدام در سال 2003 وارد مرحله نوینی گردید به گونهای که توانست ضمن نفوذ در عراق و بهرهگیری از تجربه ده ساله حکومت منطقهای، در تدوین قانون اساسی نقشی فعال داشته باشد. این حکومت با قرار گرفتن در فعالیتهای سیاسی و برنامههای عراق، پس از انتخابات 2005 به عنوان یک بازیگر ذرهای فعال ظاهر شد و از سال 2007 با از سرگیری اختلافات و تنشها با دولت مرکزی، به دنبال استقلال از عراق بوده است. تلاش اقلیم کردستان برای استقلال از عراق، علاوه بر تأثیرگذاری بر امنیت ملی و ثبات سیاسی عراق، میتواند بر امنیت منطقهای و داخلی کشورهای همجوار از جمله ایران و ترکیه، نیز تأثیرگذار باشد. که این امر سبب گردید، روابط ایران و ترکیه به ویژه پس از برگزاری رفراندوم استقلال اقلیم، به سمت ائتلافسازی گذرا سوق پیدا نماید. اهمیت موضوع تا آنجاست که مجاورت جغرافیایی و میزان تعاملات سیاسی- اقتصادی و فرهنگی همسایگان و همچنین آسیبپذیری متقابل آنها باعث گردیده تا بتوان امنیت و ناامنی را در این منطقه به صورت انکارناپذیری با یکدیگر ارزیابی نمود. بر این اساس، پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی در صدد بررسی فرآیند استقلالطلبی اقلیم کردستان عراق و رویکرد ایران و ترکیه نسبت به آن خواهد بود.<br /> عراق از زمان موجودیت سیاسی خود به عنوان یک کشور از سال 1921 تا به امروز با مسئله خودمختاری کردها و حدود آن در شمال کشور درگیر بوده است. حکومت اقلیم کردستان در سال 1991 با اعلام منطقه ممنوعه پروازی توسط سازمان ملل شکل گرفت، اما با سقوط صدام در سال 2003 وارد مرحله نوینی گردید به گونهای که توانست ضمن نفوذ در عراق و بهرهگیری از تجربه ده ساله حکومت منطقهای، در تدوین قانون اساسی نقشی فعال داشته باشد. این حکومت با قرار گرفتن در فعالیتهای سیاسی و برنامههای عراق، پس از انتخابات 2005 به عنوان یک بازیگر ذرهای فعال ظاهر شد و از سال 2007 با از سرگیری اختلافات و تنشها با دولت مرکزی، به دنبال استقلال از عراق بوده است. تلاش اقلیم کردستان برای استقلال از عراق، علاوه بر تأثیرگذاری بر امنیت ملی و ثبات سیاسی عراق، میتواند بر امنیت منطقهای و داخلی کشورهای همجوار از جمله ایران و ترکیه، نیز تأثیرگذار باشد. که این امر سبب گردید، روابط ایران و ترکیه به ویژه پس از برگزاری رفراندوم استقلال اقلیم، به سمت ائتلافسازی گذرا سوق پیدا نماید. اهمیت موضوع تا آنجاست که مجاورت جغرافیایی و میزان تعاملات سیاسی- اقتصادی و فرهنگی همسایگان و همچنین آسیبپذیری متقابل آنها باعث گردیده تا بتوان امنیت و ناامنی را در این منطقه به صورت انکارناپذیری با یکدیگر ارزیابی نمود. بر این اساس، پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی در صدد بررسی فرآیند استقلالطلبی اقلیم کردستان عراق و رویکرد ایران و ترکیه نسبت به آن خواهد بود.انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-844410220200822Explanation the position of Lebanon’s Hezbollah in Syria's defense strategy (2011-2018)تبیین جایگاه حزب الله لبنان در راهبرد دفاعی سوریه (2018-2011)3358113623FAعلی اسمعیلیمدرس علوم سیاسی، گروه علوم سیاسی، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایران0000-0002-4856-3035محمدعلی شهریاریهیئت علمی علوم سیاسی، گروه علوم سیاسی، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایرانهادی حکمتیانکارشناسی ارشد علوم سیاسی، گروه علوم سیاسی، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایرانJournal Article20200902Hezbollah and Syria's strategic relationship, despite its ups and downs, has been one of the most enduring regional strategic relationships in recent decades. But the emergence of the Syrian crisis since 2011 in the context of the civil war has deepened and expended these strategic relationships, as far as, Hezbollah has played a vital role in maintaining the structure of the Syrian government since the crisis unfolded. As a result, the role and position of Lebanon’s Hezbollah in Syria's defense strategy after the crisis in Syria Has become important. In this regard, this research has centered its review on answering this central question, what was the position of Lebanon’s Hezbollah in the Syrian defense strategy during the Syrian crisis from 2011 to 2018? The research findings are based on this that in Syrian Crisis from 2011 until 2018, Lebanon’s Hezbollah as a non-governmental actor in the region and in line with Iran's strategy played a significant role in the Syrian government's defense Strategy against internal conflict groups and interfering regional and global powers. So that, it has become one of the main pillars of the Syrian government's defense strategy. Also, Hezbollah as a powerful and efficient tool, It has contributed greatly to strengthening the Syrian government's defense policy. So that, it has failed to make any predictions that the Syrian government would be overthrown. The research method in this study is descriptive-analytical and the data collection method is library and internet resources<strong>روابط راهبردی حزب</strong><strong></strong><strong>الله و سوریه علی رغم فراز و نشیب</strong><strong></strong><strong>های آن یکی از پایدارترین روابط استراتژیک در منطقه</strong><strong></strong><strong> در طی چند دهه اخیر بوده است. اما شکل</strong><strong></strong><strong>گیری بحران سوریه از 2011 به بعد در قالب جنگ داخلی این روابط راهبردی را عمیق</strong><strong></strong><strong>تر وگسترده</strong><strong></strong><strong>تر نموده، تا جایی که بعد از گسترش بحران، حزب</strong><strong></strong><strong>الله نقش پر رنگی در حفظ ساختار دولت سوریه ایفا نموده است. در نتیجه، با اهمیت موضوع، نقش و جایگاه حزب</strong><strong></strong><strong>الله لبنان در راهبرد دفاعی سوریه بعد از شکل</strong><strong></strong><strong>گیری بحران در سوریه اهمیت پیدا می</strong><strong></strong><strong>کند. در این راستا، این پژوهش محور بررسی خویش را حول پاسخگویی به این سوال قرار داده است : حزب</strong><strong></strong><strong>الله لبنان در طول بحران سوریه از 2011 تا 2018 از چه جایگاهی درراهبرد دفاعی سوریه برخوردار بوده است؟ یافته</strong><strong></strong><strong>های پژوهش بر این مبنا است که در بحران داخلی سوریه طی سال</strong><strong></strong><strong>های 2018- 2011، حزب</strong><strong></strong><strong>الله لبنان به عنوان یک بازیگر غیر دولتی منطقه</strong><strong></strong><strong>ای و همسو با استراتژی ایران، </strong><strong>اهمیت بسیاری در سیاست دفاعی دولت سوریه در مقابل گروه</strong><strong></strong><strong>های معارض داخلی و قدرت</strong><strong></strong><strong>های مداخله</strong><strong></strong><strong>گر منطقه</strong><strong></strong><strong>ای و جهانی داشته است به طوری که به یکی از ستون</strong><strong></strong><strong>های اصلی راهبرد دفاعی دولت سوریه تبدیل شده است. همچنین، حزب</strong><strong></strong><strong>الله به عنوان ابزاری توانمند و کارآمد به تقویت سیاست دفاعی دولت سوریه کمک شایانی کرده است به طوری که پیش</strong><strong></strong><strong>بینی</strong><strong></strong><strong>هایی که مبنی بر سرنگونی دولت حاکم سوریه بود را ابطال کرده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها منابع کتابخانه</strong><strong></strong><strong>ای و اینترنتی است.</strong>انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-844410220200822Kurdistan’s Independence in Israel’s Politics; an Analysis based on Giddens’s Structuration Theoryاستقلال اقلیم کردستان در آیینة سیاستهای اسراییل؛ تحلیلی بر اساس نظریة ساختاربندی گیدنز5984113624FAحسن خداوردیاستادیار گروه روابط بین الملل، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانمحمد شیرزاده اصل شربیانیدانش آموخته کارشناسی ارشد روابط بین الملل، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاداسلامی، تهران، ایرانJournal Article20200402Zionist regime has faced numerous problems because of not being known legitimate from the side of Arabic and non-Arabic countries; especially Islamic Republic of Iran. To come out of political isolation and being known as a legitimate regime,Israel has turned its attention to unity with Islamic non-Arabic countries in western Asia; especially the Kurds.. The reason why Kurds play an important role in peripheral unity policy is that the Kurds are the biggest nation without a government in the world and therefor promise for an independent Kurdish government is considered to be a strong motivation for them to cooperate with regional and non-regional powers. This article is an attempt to answer questions: How are geopolitics of post-Saddam Iraq, and Kurdistan region in the frame work of structuration theory explained? How are Israel’s activities in Kurdistan in the frame work of structuration theory explained? How do these activities change power balance in western Asia? The investigated data are gathered using library method and also via interviewing Iranian diplomats occupying political positions in Kurdistan. analyzed on the basis of the concepts sources, rules, power and signification. Studies show Israel’s activities in Kurdistan is an attempt to gain sources with the aim of gaining legitimacy and signification for its presence in next steps through ratifying Kurdistan’s independence.رژیم صهیونیستی از قدرتهای نوظهور در غرب آسیاست که به دلیل مشروع شناخته نشدن از سوی برخی کشورهای آسیا؛ بهویژه جمهوری اسلامی ایران با مشکلاتی روبهرو بوده است. اسراییل برای مشروعیتبخشی به موجودیت خود، سیاست «اتحاد پیرامونی» را در پیش گرفت و در پی اتحاد با کشورهای مسلمانِ غیرعربِ غرب آسیا برآمد.دلیل توجه اسراییل به کردها، سهولت جلب همکاریهای متقابل آنها در برابرِ وعدة تشکیل کردستان بزرگ است. این پژوهش کوششی است برای پاسخ به اینکه: تحلیل وضعیت عراق پساصدام، موقعیت ژئوپولیتیکی عراق و اقلیم کردستان در چهارچوب نظریة ساختاربندی گیدنز چگونه است؟ فعالیتهای رژیم صهیونیستی در کردستان عراق بر مبنای نظریة ساختاربندی گیدنز چگونه توجیه میشود؟ این امر موازنة قدرت را در منطقة غرب آسیا چگونه تعیین میکند؟ دادهها به شیوة کتابخانهای و نیز از طریق مصاحبه با افراد ایرانی واجد منصب و مسوولیت در اقلیم کردستان گردآوری شدهاند و بر اساس مفاهیمِ منابع، قواعد، قدرت، سلطه، مشروعیت و معنا تحلیل شدهاند. مطالعات نشان دادند فعالیتهای رژیم صهیونیستی در اقلیم کردستان به منظور دستیابی به منابع تخصیصی و اقتداری در این منطقه جهت دستیابی به قدرت، مشروعیتبخشی به خود از طریق به رسمیت شناختن استقلال اقلیم کردستان و مضاعفسازی قدرت خود سازماندهی شدهاند.انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-844410220200822The impact of the system International in designing and developing national development modelsتاثیر الزامات بین المللی بر طراحی و تدوین الگوهای توسعه ملی ( با تاکید بر الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت)85108113625FAعلیرضا سلطانیاستادیار روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزیJournal Article20200902The pattern of national development is, in fact, the presentation of a local pattern of development, distinct from the prevailing pattern or patterns of development. It is important to note that the Islamic-Iranian model of progress after design is to become, in practice, a roadmap for the development of the country and to emerge as an independent model with unique characteristics. The implementation of this model requires that its approaches and teachings be realistic in accordance with national and local conditions and characteristics with a global perspective. The dynamism, sustainability and efficiency of any development model depends on not being confined to political boundaries but by playing a global role. The question that can be asked is what approach and behavior should the Islamic-Iranian model of progress for sustainability and efficiency take in the global arena and in relation to other models, especially the ruling model? In answer to the above question, it is emphasized that the Islamic-Iranian model of progress, if active (active) interacts with the international environment and in relation to the prevailing patterns of globalization, can maintain its efficiency, effectiveness and dynamism and create a role model in the world.فلسفه الگوی توسعه ملی ، در واقع ارائه طرحی بومی از توسعه ، متمایز از الگو یا الگوهای توسعهای حاکم است. نکته حائز اهمیت اینکه قرار است الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت پس از طراحی، در عمل به نقشه راه توسعهای کشور تبدیل شده و در نقش الگویی مستقل با ویژگیهای منحصر به فرد ظاهر شود. عملیاتی شدن این الگو مستلزم واقعی بودن رویکردها و آموزههای آن متناسب با شرایط و ویژگیهای ملی و محلی با نگرش جهانی است. حیات، پویایی ، پایداری و کارآمدی هر الگوی توسعهای در گرو محصور نماندن در مرزهای سیاسی و نقشآفرینی در عرصه جهانی است. سوال قابل طرح این است که الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت برای ماندگاری و کارآمدی چه رویکرد و رفتاری را باید در عرصه جهانی و در ارتباط با سایر الگوها به ویژه الگوی حاکم در پیش گیرد؟ در پاسخ به سوال فوق ، این فرضیه مورد تاکید است که الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت در صورت تعامل کنشگرا( فعال ) با محیط بینالمللی و در ارتباط با الگوهای حاکم جهانی، میتواند زمینه کارایی ، کارآمدی و پویایی خود را حفظ کرده و به الگویی نقشآفرین با گستره جهانی تبدیل شود.انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-844410220200822Rules and mechanisms of the international community and Iran in the field of maritime crimesقواعد و سازوکارهای جامعه بین المللی و ایران در زمینه جرائم دریایی109122125357FAجواد فروغی فردانشجوی دکتری دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یزدعلی مزیدی شرفآبادیاستادیار دانشگاه میبدمحمدرضا رحمتاستادیار دانشگاه میبدJournal Article20210131In the absence of a legitimate central authority or universal sovereignty, the international community of states has faced challenges in overcoming the benefits of the seas as a territory for the expansion of international trade, including the challenge of maritime crime, in order to overcome these challenges. Governments have adopted efforts, policies and mechanisms, In this regard, in this study with the aim of "explaining, explaining, analyzing the legislative criminal policy of piracy in domestic and international rules based on scientific findings, valid documents and new ideas in legislative policies" and in a descriptive-analytical method and using From various library sources and texts and documents and legal ideas, the following results have been obtained: The rules and regulations of the international community, despite the criminalization of piracy, have been ineffective not only in terms of regulation but also in terms of regime-building and implementation due to conflicts of interest and difficulties in defining piracy crimes.در فقدان یک اقتدار مرکزی مشروع یا حاکمیتی جهان شمول، جامعه بین المللی دولت ها در بهره مندی از مزیت های دریاها به عنوان قلمرویی برای گسترش تجارت بین المللی با چالش هایی از جمله چالش جرائم دریایی روبرو بوده است، در جهت غلبه بر این چالش ها دولت ها مساعی و سیاست ها و سازوکارهایی را اتخاذ کرده اند، در این راستا در این پژوهش که با هدف «تبیین، تشریح، تجزیهوتحلیل سیاست کیفری تقنینی جرم دزدی دریایی در قواعد داخلی و بینالملل مبتنی بر یافتههای علمی، مستندات معتبر و اندیشههای نوین در سیاست های تقنینی» و به روش توصیفی- تحلیلی و با بهرهگیری از منابع و متون کتابخانهای و اسناد و اندیشههای حقوقی مختلف به انجام رسیده است، این نتایج به دست آمده که؛ قواعد و مقررات جامعه بینالملل، علیرغم جرم انگاری دزدی دریایی به دلیل تعارض منافع و اشکالات در تعریف جرائم دزدی دریایی نه تنها در بعد قاعده گذاری بلکه در زمینه رژیم سازی و اجرایی نیز ناکارآمد بوده است.انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-844410220200822The impact of China's raising on international trade order (2001-2020)تأثیر خیزش چین بر نظم تجاری بینالمللی (2001-2020)123154113146FAسید سعید میرترابیعضو هیئت علمی گروه روابط بین الملل دانشگاه خوارزمی تهرانمحسن کشوریان آزادگروه آموزشی روابط بین الملل، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه خوارزمیJournal Article20200608The international trade order was developed In the following Bretton Woods system with the establishment of the GATT in 1948, (1995 World Trade) in the field of international political economy led by the United States and its Western partners with Implement the principles of commercial liberalization. Now, China's economic raising has caused that This state be considered as an effective actor in the international trade order. The purpose of this article is to examine the impact of the Chinese raising on the international trade order and to answer the question that how has China's raising after 2001 affected on the international trade order? in response, it is assumed that the Chinese raising disrupted the functioning of the multilateral free trade regime and weakened the position of the West and the United States in it, and led to the expansion of regional free trade agreements. The research method is qualitative analysis. Findings show that China with rapid expansion of trade capability, Disrupting entry into the WTO, such as agricultural subsidy disruption, discrimination in support of national companies and so on , And the expansion of regional free trade agreements, The pro-Western multilateral trade regime has affected and And has disrupted it.نظم تجاری بینالملل در ادامه سیستم برتن وودز با تأسیس گات در سال 1948، (1995 تجارت جهانی) در عرصه اقتصاد سیاسی بینالملل به رهبری آمریکا و شرکای غربی آن با اجرای اصول لیبرالسازی تجاری پدید آمد. اکنون، ظهور اقتصادی چین باعث شده است که این دولت بهعنوان بازیگر مؤثر در نظم تجاری بین الملل مطرح گردد. هدف این مقاله، بررسی تأثیر خیزش چین بر نظم تجاری بینالملل است و به این سؤال پاسخ داده میشود که ظهور چین پس از سال 2001، چگونه بر نظم تجاری بینالملل اثرگذار بوده است؟ در پاسخ فرض بر این است که خیزش چین سبب اختلال در کارکرد رژیم چندجانبه تجارت آزاد و تضعیف جایگاه غرب و ایالاتمتحده در آن شده و گسترش توافقات تجارت آزاد منطقهای را به همراه داشته است. روش پژوهش تحلیلی-تبیینی است. یافتهها نشان میدهد که چین با گسترش سریع توانمندی تجاری، ورود بر هم زننده به سازمان تجارت جهانی همچون؛ اختلال در یارانه کشاورزی، تبعیض در حمایت از شرکتهای ملی، عدم رعایت حق مالکیت معنوی، و دستکاری نرخ ارز و گسترش توافقات منطقهای تجارت آزاد، رژیم چندجانبه تجاری مورد حمایت غرب را تحت تأثیر قرار داده است و اختلالاتی در آن ایجاد کرده است.انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-844410220200822Hybrid Warfare: The US Approach to the Islamic Republic of Iranجنگ هیبریدی : رویکرد ایالات متحده آمریکا در مواجهه باجمهوری اسلامی ایران155180113635FAهادی ابراهیمی کیاپیاستادیار و عضو هیات علمی دانشگاه صدا و سیماJournal Article20200902The United States has been the most important international player for Iran for the past half century. Four decades after the victory of the Islamic Revolution, this country has always sought to change its relations with Iran. The United States' longing for the loss of its closest ally in the Middle East led to a massive effort to restore pre-revolutionary conditions. To return to the pre-revolutionary conditions, this country has taken different approaches to Iran since the beginning of the victory of the revolution.<br /> According to many military analysts and strategists, the country's failure to approach a tough war approach such as the attack on Tabas, the Iraq war, the USS Vince attack on an Iranian airliner, and the threat of a military strike or soft war approach such as propaganda, war. Psychology led him to pursue a new approach to Iran in the late fourth and early fifth decades. An approach that is referred to in political and military circles as hybrid warfare. The present study, by enumerating the indicators of this type of war, examines the components of the US combined war against Iran. The findings of the study confirm that most of the components of the combined war have clear examples in the behavior of this country in the face of Iran in the late fourth decade and early fifth decadeآمریکا مهم ترین بازیگر بین المللی برای ایران در نیم قرن گذشته بوده است. با گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ،این کشور همواره به دنبال تغییر مناسبات خود با ایران بوده است. حسرت ایالات متحده ی در از دست دادن نزدیک ترین متحد خود در خاورمیانه ، به تلاش گسترده ی این کشور برای بازگرداندن شرایط پیش از انقلاب انجامید. برای بازگشت به شرایط پیش از انقلاب این کشور از ابتدای پیروزی انقلاب تا کنون رویکردهای مختلفی را در مواجه با ایران در پیش گرفته است. به باور بسیاری از تحلیل گران و استراتژیست های نظامی ، ناکامی این کشور از رویکرد جنگ سخت نظیر حمله به طبس، جنگ عراق ، حمله ناو آمریکائی وینسس به هواپیمای مسافری ایران و نیز تهدید به حمله ی نظامی و یا رویکرد جنگ نرم نظیر تبلیغات ، جنگ روانی ، سبب شد تا در اواخر دهه ی چهارم و آغاز دهه ی پنجم رویکردی جدیدی را در مواجه با ایران دنبال نماید. رویکردی که از آن در محافل سیاسی و نظامی به عنوان جنگ ترکیبی یا هیبریدی یاد می شود. پژوهش حاضر با برشمردن شاخص های این نوع از جنگ ، به بررسی مولفه های جنگ ترکیبی آمریکا در قبال ایران می پردازد. یافته های پژوهش موید این موضوع می باشد که غالب مولفه های جنگ ترکیبی از مصادیق بارزی در رفتار های این کشور در مواجه با ایران در اواخر دهه ی چهارم و آغاز دهه ی پنجم برخوردار است.انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-844410220200822New-Regionalism in West Asia and Southeast Asia: A Comparative Reflectionمنطقهگرایینوین در غرب آسیا و جنوبشرق آسیا: تامل مقایسهای181218118119FAرویا نژاد زندیهدانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتیروح اله طالبی آرانیاستادیار روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20200224Current global politics can be organized in terms of state, continent, and region. Thus, not least during recent three decades. region, both as a level of analysis and as a unit of analysis, has increasingly received scholarly attention. Moreover, a lot of emerging problems embedded in the international spherelack a national and/or global solution. It is easy to resolve regionally. This fact has been more prominent in theasian regions. In the meanwhile, West Asia and Southeast Asia are among regions gone through regionalism continuously. The paper aims to compare regionalism in these two regions by drawing on an appropriate conceptual framework. In doing so, the question is that which these reions has been more successful in promoting new regionalism during recent three decades? In answering, differences and similarities between them will be identified. In order to gather data, we shall use both qualitative and quantitative methods, and in oder to analize data, we will drw on content analysis. The finding is that Southeast Asia has been more successful in promoting new regionalism during recent three decades, which can pave the ground for research on a comparative prospect on new regionalism in West Asia and Southeast Asia and a critical reflection on it.واقعیت عرصه کنونیِ جهان به گونهای است که سامانیابی آن برحسب سه مفهوم مدنظر قرار گرفته است: دولت، منطقه و قاره. بر همین اساس، به ویژه در سه دهه اخیر، منطقه هم به عنوان یک سطح تحلیل و هم به عنوان یک واحد تحلیل، بیش از پیش توجه دانشپژوهان را به خود جلب کرده است؛ از سوی دیگر، از آنجاکه بسیاری از معضلاتِ کنونی در عرصه بینالمللی نه راه حل جهانی دارند و نه راه حل ملی، حلوفصلِ منطقهایِ آنها به مراتب آسانتر است. این واقعیتِ عینی و تحلیلی در آسیا بیش از پیش خود را بروز داده است.در این میان غربآسیا و جنوبشرقآسیا از جمله مناطقی هستند که منطقهگرایی را به عنوان یک روند به خود دیدهاند. هدف این نوشتار مقایسه تجربه منطقهگرایی در غربآسیا و جنوبشرق آسیا در طی سه دهه اخیر با بهرهگیری از یک چارچوبِ مفهومیِ مناسب است. برای نیل به این هدف،تلاش میشود به این پرسش پاسخ داده شود که کدام یک از دو منطقه در پیشبردِ منطقهگرایینوین پیشروتر بوده است؟به منظور پاسخ به این پرسش، مشابهتها و تفاوتهای دو منطقه در پیشبردِ منطقهگرایینوین شناسایی خواهد شد. برای گردآوریِ دادهها از هر دو روش کیفی و کمی بهره خواهیم گرفت؛ بدین معنا که هم از اسناد رسمی، رسانهای و منابع مکتوب و اینترنتی بهره خواهیم برد و هم از آمار کمّیِ مندرج در پایگاههای دادۀ دولتها و سازمانهای بینالمللی. برای تحلیل دادهها نیز از روش تحلیل محتوای کیفی و کمی برحسبِ مقولههای مفهومی که از چارچوب نظری به دست خواهد آمد، سود خواهیم جست. یانجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-844410220200822Exploring the Theories and Processes of government Formation in the Western World and Islamواکاوی نظریه ها و روند دولت سازی جهان غرب و اسلام به مثابه تجربه ای برای نظام جمهوری اسلامی در ایران219239113636FAمجتبی قنبر دوستدانشجوی دکتری علوم سیاسی، مسائل ایران، دانشکده علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ایران.اکبر اشرفیاستادیار گروه علوم سیاسی، دانشکده علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ایران.Journal Article20200902There are numerous theories about the State such as "legal", "pluralism", "functionalism", "developmental" and "class state" theories that lead to the creation of "conservative", "liberal", "democratic", "fascist", "Communist", "welfare" and "neoliberal" theory of state that have become the norm in Western civilization. The experiences of state-building in Islamic civilization also led to Sunni governments to secular monarchies or secular democracies, and in addition to the short-lived experience of the Imamate system in Shi'ism, the Shi'ite governments came to despotic monarchies during the absence of a constitutional model. The aspiration to regain power and increase parliamentary powers was also experienced in Iran. But the process of state-building after the Islamic Revolution of Iran, using the experiences of past state-building, has entered a new and important stage of state-building for the realization of a “new Islamic civilization”. At the present stage, the Islamic Republic system has been established as a turning point and the first experience of Shi'a political history in religious democracy, with the current state-building mechanism based on the dynamic political jurisprudence and the centrality of "Velayat-e Faqih" with "religious democracy" and "The constitution» Based on the human experience of other societies has been introduced as a new paradigm for the Islamic State. However, based on the "descriptive-analytical" approach in this study, theories of government and the process of state-building in the Western world and Islam as the state-building experience for the model of the Islamic Republic of Iran are discussed. دولت سازی پس از انقلاب اسلامی در ایران با استفاده از تجارب دولت سازی گذشته وارد مرحله جدید و مهمی از دولت سازی شده است. با سقوط نظام سلطنت و پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران در بهمن ماه سال 1357، اولین نظام سیاسی مردمسالارِ شیعی با عنوان «جمهوری اسلامی ایران» و با محوریت «ولایت فقیه» در زمان غیبت امام عصر(عج) تحقق یافت. به طوری که برای اولین بار پس از 1400 سال در تاریخ اسلام و ایران، دین اسلام و مذهب شیعه با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران با ارائه الگو برای اداره جامعه، به طور مستقیم وارد مدیریت عرصه سیاسی با رویکرد مردمی شده است. در مرحله کنونی، نظام «جمهوری اسلامی» به عنوان نقطه عطف و اولین تجربه تاریخ سیاسی شیعه در مردم سالاری دینی استقرار یافت که سازوکار دولت سازی موجود در آن بر مبنای فقه سیاسی شیعه و محوریت «ولایت فقیه»با «مردم سالاری دینی» و «قانون اساسی» برآمده از تجارب عقل بشری به عنوان الگوی جدید برای دولت اسلامی معرفی گردیده است. تمدن غرب پس از دوره افول قدرت کلیسا، دوره جدیدی از دولت سازی را در دو محور دولت سازی «درونزا» و «برونگرا» تجربه نموده است. همچنین نظریات متعددی از قبیل نظریات «حقوقی»، «کثرت گرایی»، «کارکردگرایی» و نظریه «طبقاتی دولت» نیز منجربه ایجاد دولتهای «محافظه کار»، «لیبرال»، «دموکراتیک»، «فاشیسم»، «کمونیسم»، «رفاهی» و «نئولیبرال» در تمدن غربی شده است. تجارب دولت سازی در تمدن اسلامی نیز دولت های اهل سنت به پادشاهی های مطلقه و یا دموکراسیهای سکولار ختم گردید و در تشیع نیز علاوه بر مدت کوتاه تجربه نظام امامت، در دوران غیبت دولتهای شیعی به سلطنت های استبدادی رسید که البته مدل مشروطه با آرمان تحدید قدرت سلطنت و افزایش اختیارات پارلمان نیز در ایران تجربه شد.انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-844410220200822Feasibility study for the formation of order and security in the post-American regionامکان سنجی شکلگیری نظم و امنیت در منطقه پساآمریکایی241254125446FAابراهیم معراجیگروه روابط بین الملل، دانشکده مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، تهران، ایران0000-0003-3777-7561حسین دهشیاراستاد، گروه روابط بین الملل، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایرانJournal Article20210202The region of West Asia and the Middle East has witnessed the presence of American forces as a major and influential player for decades, and the order of this region has been formed based on its presence and influence. It is clear that the US regional presence has not led to comprehensive security in the region, and relations between the countries are tense and unstable today. Given the negative attitude of some countries in the region, including Iran, to this presence and the possibility of the withdrawal of American troops from the region, the important question arises that with the withdrawal of US forces, what will be the possibility of a realistic order and security? The present study, with a descriptive-analytical approach and using the theory of Secure Community tests the hypothesis that the formation of regional order due to the withdrawal of American forces in its best form can be a tightly – coupled and nascent Secure Community.منطقه غرب آسیا و خاورمیانه برای دههها شاهد حضور نیروهای آمریکایی به عنوان بازیگر عمده و تاثیرگذار است و نظم این منطقه بر اساس حضور و نفوذ آن شکل گرفته است. آنچه مسلم است حضور منطقهای ایالات متحده موجبات امنیت فراگیر در منطقه نشده است و روابط میان کشورها امروزه پر تنش و ناپایدار است. باتوجه به روند تحولات و رویکرد منفی برخی کشورهای منطقه از جمله ایران به این حضور و احتمال خروج نیروهای آمریکایی از منطقهاین سؤال اساسی پیش میآید که با خروج نیروهای ایالات متحده، امکان شکل گیری نظم و امنیت واقعگرایانه مطلوب به چه شکل خواهد بود؟ پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از نظریه جامعه امن، این فرضیه را به آزمون میگذارد که شکل گیری نظم منطقهای با توجه به خروج نیروهای آمریکایی در بهترین شکل آن میتواند به صورت جامعه امن نوظهور و سست پیوند باشد. در این مقاله ابتدا به نظریه جامعه امن پرداخته شده و پس از بیان پیشینه حضور نیروهای آمریکایی در منطقه، به بیان فرصتها و چالشهای تشکیل جامعه امن خواهیم پرداخت.انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-844410220200822Comparative study of the rights of domestic and international companies in the regulation of Iran's governanceبررسی تطبیقی حقوق شرکت های داخلی و بین المللی در قاعده گذاری حکمرانی جمهوری اسلامی ایران255271162970.FAاشکان عبدالیدانشجوی دوره ی دکتری، گروه حقوق خصوصی، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه ، ایران.ربیعا اسکینیاستادتمام،گروه حقوق خصوصی،دانشگاه مفید،قم،ایرانعلیرضا مظلوم رهنیاستادیار گروه حقوق خصوصی، واحد شهر قدس ،دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانسعید خردمندیاستادیار گروه حقوق، واحد کرمانشاه ،دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران.Journal Article20221128The fact that foreign companies are treated like Iranian companies in Iran's legal system is a non-discrimination issue. Of course, the regulations of international trade law, which have been taken into consideration in the form of international organizations such as the World Trade Organization, have emphasized the necessity of observing the principle of non-discrimination in the behavior between domestic and foreign companies. In any case, the main question of the current research is that according to the rule of law in Iran's legal system, what is the difference between the laws of domestic and international companies? The hypothesis that is put against this question is that based on various legal articles, including Article 1 of the Companies Registration Law, foreign companies have rights, including the principle of freedom of commercial activity, the principle of eliminating discriminatory behavior, etc. There are also limitations in this field in the application of each of these rights, including the limitations of capital reduction and public order as major exceptions compared to Iranian companies.اینکه شرکت های خارجی در نظام حقوقی ایران به مانند شرکت های ایرانی مورد رفتار قرار می گیرند یک مساله مربوط به عدم تبعیض است. البته مقررات حقوق تجارت بین الملل که در قالب سازمان های بین المللی هم چون سازمان تجارت جهانی مورد توجه قرار گرفته است بر ضرورت رعایت اصل عدم تبعیض در رفتار میان شرکت های داخلی و شرکت های خارجی تاکید نموده است. در هر صورت٬ آنچه که بیشتر از همه در معرض ارزیابی در این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است ٬ می باشد٬ این می باشد که در نظام حقوقی ایران، اولا حقوق شرکت های خارجی چیست؟ ثانیا مستثنیات آن در مقایسه با شرکت های ایرانی چیست ؟ نتیجه ای که از این تحقیق اخذ شده است؛ این می باشد که بر اساس مواد مختلف قانونی از جمله ماده یک قانون ثبت شرکت ها٬ شرکت های خارجی دارای حقوقی از جمله اصل آزادی فعالیت تجاری٬ اصل رفع رفتار تبعیض آمیز و … هستند ضمن این که محدودیت هایی نیز در این زمینه در اعمال هر یک از این حقوق وجود دارد از جمله می توان به محدودیت های کاهش سرمایه و نظم عمومی به عنوان مستثنیات عمده در مقایسه با شرکت های ایرانی اشاره نمود .انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-844410220200822Applying transnational commercial law as the law governing contracts in international commercial arbitrationاعمال حقوق بازرگانی فراملی به عنوان قانون حاکم بر قراردادها در داوری تجاری بین المللی273293171394FAمحمد کریمیدانشجوی دکتری حقوق خصوصی، گروه حقوق، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران.غلامرضا کریمیمدرس دانشگاه، دکتری حقوق خصوصی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانJournal Article20230517Transnational commercial law or Lex Mercatoria, has always been proposed as one of the appropriate options for managing contracts concluded in foreign trade, and for many reasons, judges and businessmen in different situations have tended to choose Lex Mercatoria instead of choosing and applying national laws. However, the issue that should be paid attention to is the occasions of applying Lex Mercatoria, which actually refers to the situations where international arbitrators can apply Lex Mercatoria as the governing law of the contract. In this regard, the examination of the situations of the application of Lex Mercatoria shows that the application of this transnational legal system is not only done through the explicit choice of it as the governing law of the contract by the contracting parties, but there are many cases that even in the absence of the explicit choice of Lex Mercatoria as the law governing the contract, the arbitrators have considered it as the appropriate law for managing contracts concluded in foreign trade.حقوق بازرگانی فراملی یا همان لکس مرکاتوریا همواره به عنوان یکی از گزینه های مناسب برای اداره قراردادهای منعقده در تجارت خارجی مطرح شده و به دلائل متعدد داوران و بازرگانان در موقعیت های متفاوت بجای انتخاب و اعمال قوانین ملی تمایل به انتخاب لکس مرکاتوریا داشته اند. با این وجود مسئله ای که باید به آن توجه کرد، مناسبت های اعمال لکس مرکاتوریا می باشد که در واقع اشاره به موقعیت های دارد که داوران بین المللی می توانند لکس مرکاتوریا را به عنوان قانون حاکم بر قرارداد اعمال کنند. در این راستا بررسی موقعیت های اعمال لکس مرکاتوریا نشان می دهد اعمال این نظام حقوقی فراملی تنها از طریق انتخاب صریح آن به عنوان قانون حاکم بر قرارداد از سوی متعاقدین صورت نمی گیرد، بلکه موارد متعددی وجود دارد که حتی در فقدان انتخاب صریح لکس مرکاتوریا به عنوان قانون حاکم بر قرارداد، داوران آن را به عنوان قانون مناسب برای اداره قراردادهای منعقده در تجارت خارجی درنظر گرفته اند. این مقاله به روش تبییتی به اعمال حقوق بازرگانی فراملی به عنوان قانون حاکم بر قراردادها در داوری تجاری بین المللی پرداخته است