نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
یکی از مهمترین راهبردهای ناتو برای قلمروسازی در مناطق ژئوپلیتیکی همجوار روسیه وچین، گسترش مرزهای سیاسی رسمی این سازمان است. تعدادی ازکشورهای این مناطق ازجمله درمناطق ژئوپلیتیکی بالتیک، اروپای شرقی و دریای سیاه به عضویت رسمی ناتو درآمده اند و در زمینههای مختلف ازجمله امنیت با ناتو همکاری دارند. ناتو، که با هدف اولیة تأمین امنیت منطقة جغرافیایی آتلانتیک شمالی شکل گرفت، درمفهوم نوین امنیتی خود اذعان دارد که امنیت این منطقه زمانی تأمین خواهد شد که مرزهای جغرافیایی این سازمان جای خود را به مرزهای هویتی دهد. این امر بدان دلیل اهمیت دارد که هر دو کشور چین و روسیه، مخالفت خود را با نظام تک قطبی ابراز داشتهاند. در این رابطه ناتو منافع خود را بر ضرورت تنگترکردن حلقهی محاصره پیرامون یارگیری و تقویت روسیه از طریق همپیمانی با کشورهای همسایه و ضرورت یارگیری و تقویت قوا بر علیه اهداف بعدی ناتو، رویارویی با اصولگرایی اسلامی و مهار چین قرارداده است. نگرانی روسیه درقبال حضور ناتو در مرزهایش و نگرانی چین در قبال همکاریهای نزدیک نظامی غرب با تایوان و سایر نقاط استراتژیک، باعث شده تا دو کشور بیش از پیش برای همکاریهای فی مابین و زمینههای توسعه آن ها تلاش کنند.در این مقاله با استفاده از روش توصیفیتحلیلی و با بهرهگیری از چارچوب نظری موازنه تهدید استفان والت به بررسی این موضوع پرداخته شد، یافتهها حاکیستکه همکاریهای نظامی و امنیتی اعضای ناتو با همسایگان چین و روسیه در راستای موازنه تهدید قابل ارزیابی بوده وباعث گسترش همکاری نظامی و امنیتی این دو کشور، علیه ناتو شده است.