نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
پسادکتری سیاستگذاری راهبردی و استاد دانشگاه تهران
چکیده
سیاست خارجی اعتدال، را میتوان بهمنزلة واکنش نسبت به روندهای رادیکالیسم در دورههای خاصی از روابط و سیاست خارجی ایران محسوب میشود. نشانههای رادیکالیسم در سیاست خارجی مربوط به دو دورة تاریخی بوده است، مرحلة تاریخی اول مربوط به انعکاس موجهای تحول انقلابی است که در نظریه کرین برینتون نیز مورد تأکید قرار گرفته است. کرین برینتون در مطالعات تطبیقی انقلابهای بزرگ تاریخ، به این جمعبندی رسید که هر انقلاب اجتماعی بهگونه اجتنابناپذیر 4 مرحله تاریخی را سپری میسازد. دورة ماه عسل انقلابی، مرحلة به قدرت رسیدن لیبرالها، مرحلة به قدرت رسیدن رادیکالها و ترمیدور را میتوان 4 دورة تحول انقلابی تا زمان تبدیل جنبش به نظام سیاسی دانست.
سیاست خارجی اعتدال دارای دو نشانه «سیاستگذاری منافع متقابل» و «تصمیمگیری با مدل عقلانی در حوزه راهبردی» است. در این مقاله تلاش میشود تا نشانگان سیاست خارجی اعتدال در اصلیترین موضوعات راهبردی ایران یعنی دیپلماسی هستهای و دیپلماسی منطقهای مورد بررسی قرار گیرد. دو موضوع یاد شده اصلیترین چالشهای سیاست خارجی و امنیتی ایران در سالهای 92 – 1388 بوده است. قدرتهای بزرگ محور اصلی چالش سیاست خارجی ایران در حوزه هستهای بوده درحالیکه ترکیه، عربستان، مصر، قطر، امارات عربی متحده و اسرائیل را میتوان چالشهای بنیادین سیاست خارجی ایران در حوزه منطقهای دانست.
جهانی شدن موضوعات امنیتی بهویژه ضرورت مقابله با داعش، زمینه نقشیابی ایران در مدیریت بحرانهای منطقهای را بهوجود آورده است. پرسش اصلی مقاله این بود که سیاست خارجی اعتدال براساس چه نشانه هایی سیاستگذاری میشود؟ فرضیه مقاله بر این موضوع تأکید داشت که: «روحانی تلاش دارد تا از طریق نشانگان سیاست خارجی اعتدال یعنی سیاستگذاری منافع متقابل و تصمیمگیری با مدل عقلایی در حوزه راهبردی از الگوی مدیریت بحران برای مقابله با تهدیدات استفاده نماید». در این مقاله، سیاست خارجی اعتدال متغیر وابسته بوده، درحالیکه سیاستگذاری منافع متقابل و عقلانیت راهبردی در حوزه منطقهای عناصر تشکیل دهنده متغیر مستقل هستند. در تبیین سیاست خارجی اعتدال از رهیافت نئولیبرالی بهره گرفته شده است .
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Mutual interest policy making and strategic rationality on moderation Iran's foreign policy
نویسنده [English]
Professor of Strategic Policy and Professor at Tehran University
چکیده [English]
The diplomacy of moderation can be taken as a reaction to the radical trends in certain periods of Irans diplomacy and diplomatic relations. The signs of radicalism were evident in two historical periods: The first historical phase related to reflection of waves of revolution development. This has been emphasized in the theory of Crane Brinton. Conducting comparative study of the big revolutions of history, Crane Brinton came to the conclusion that any social revolution inevitably passes through four historical junctures. The revolutionary honey moon period, which is the phase of liberals coming to power and the phase of coming to power of radicals, consist of four periods of revolutionary development until the time the front turns into political system. The diplomacy of moderation has two signs of mutual interest policy making and decision making with rational model in the strategic domain. The research at hand tries to investigate signs of the diplomacy of moderation in the main strategic issues of Iran: The nuclear diplomacy and regional diplomacy. The two main issues were the main challenges of Irans security and foreign diplomacy in the years 2009-2013. The big powers are the main pivot of Irans foreign policy challenge in nuclear domain, while Turkey, Saudi Arabia, Egypt, Qatar, the UAE and Israel can be accounted for the fundamental challenges posed to Irans foreign policy in the region. In this article, the diplomacy of moderation was dependent variable, while the policy making of mutual interest and strategic rationality in the region were elements forming the independent variable. In defining the diplomacy of moderation, the neo-liberal approach was used. The goal of such a process is to make sure the pattern of action of players, being dissident to Iran, devoid of any security features.
کلیدواژهها [English]