نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
قدرت ملی به مفهومی اشاره دارد که در آن دولتها با استفاده از منابع مادی و معنوی بالقوه و بالفعل خود و با اتکا به شیوه حکمرانی و کیفیت رهبری در جامعه، جایگاه ملی، منطقهای و بینالمللی کشور را تعیین میکنند. بعد از جنگ سرد توان اقتصادی به شکل بارزتری به یکی از مهمترین ارکان تقویت قدرت ملی کشورها تبدیل شده است. در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی – تبیینی و با استفاده از منابع مکتوب و اینترنتی در پی پاسخگویی به این پرسش هستیم که «باتوجهبه اولویت یافتن نسبی اقتصاد در رقابتهای جهانی و منطقهای و افزایش نقش آن در قدرت ملی کشورها، چرا نقش این مقوله مهم در قدرت ملی ایران کمرنگ بوده است؟» فرضیهای که برای پاسخگوی به این سؤال مطرح میشود این است که «اگرچه اقتصاد در سیاستگذاریهای کلان ایران مورد تأکید و توجه بوده؛ ولی این مقوله مهم در فرایند سیاستهای اجرایی نظام حکمرانی کشور در اولویت نبوده است». بررسی مبانی نظری و نقش اقتصاد در قدرت ملی ایران نشان میدهد که دلیل پایینبودن نقش اقتصاد در قدرت ملی کشور افزایش فشار تحریمها و تهدیدها بود که باعث شد توان بازدارندگی نظامی در کشور اولویت پیدا کند، بعد از آن نگاه آرمانی به مقوله توسعه و عدم تطابق بسیاری از اهداف برنامهها با واقعیت که باعث شکست آنها شد، نقش اقتصاد در قدرت ملی کشور را کاهش داده است.