چکیده
مبارزه با تروریسم که شامل اقدام سیاسی و نظامی علیه تروریسم بینالملل است، بیانگر اجماعی هرچند ناموزون برای شکلدهی به عملیاتهای تلافیجویانه و یا پیشدستانه در غالب مبارزه و مقابله با تروریستها و پیشگیری از تروریسم است که پس از 11 سپتامبر 2001، ایالات متحدة امریکا در آن نقش محوری ایفا نمود. بازخورد این دسته از اقدامات بر ساختارهای ژئوپلیتیک جهانی در دهة اول سال 2000 میلادی تأثیر شگرف گذاشت. تقسیمبندی جرج بوش رئیسجمهور ایالات متحده از تروریسم که در سال 2002 در کنگره طرح گردید، مبنایی برای شکلگیری حملات پیشدستانه و امنیت دستهجمعی در دورة معاصر قرار گرفت. سیاستها و راهبردهای جهانی در دهة اول هزارة سوم، با تأثیر از عامل تروریسم شکل پذیرفته و سازمانهای ملی و منطقهای تمهیداتی پیرامون مبارزه با تروریسم و یا تحدید کشورهای حامی آن اتخاذ نمودند. به دلیل اینکه دولتها و سازمانهای منطقهای و بینالمللی در تعریف تروریسم وحدت ندارند؛ بنابراین، گروههای تروریستی نیز میتوانند دامنهای از مدافعان مشروع سرزمین و رزمندگان راه آزادی تا گروههای تروریستی بینالملل نام گیرند؛ ازاینرو، تأکید بر آمار و ارقام حملات تروریستی متغیر است. در این مقاله تلاش میشود تا با روش تحلیلیتوصیفی و استخراج دادههای موجود در برخی از نقشههای سازمانهای تحقیقاتی با موضوعیت گونهها، ریسکها و تهدیدهای تروریسم، تأثیر کارکرد تروریسم بر تحولات ژئوپلیتیکی مناطق جهان ارزیابی گردد.